به گزارش نبض بورس، مدیران بازار سرمایه در روز شنبه ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۳ جلسهای را با رئیس سازمان برنامه و بودجه برگزار کردند. نبض بورس بنا دارد که طی مطالبی تا انتهای هفته جاری به صحبتهای مدیران بازار سرمایه در این جلسه بپردازد. در اولین قسمت به صحبتهای احسان دشتیانه عضو شورای عالی بورس خواهیم پرداخت.
ببینید آقای دکتر ارزش بازار سرمایه در دنیا کمی بیش از GDP دنیا است. در حالی که در ایران بر اساس GDP حدود ۴۰۰ میلیارد دلاری شاید روش محاسبه کاملا درستی نباشد حدود و یا کمتر از ۳۰ درصد است.
به هر حال بازار سرمایه آن نقطهای است که میتوان نگاه کرد که حال اقتصاد چطور است؟ متاسفانه در تمام زوج تصمیمها علیرغم اینکه موضوع بازار سرمایه به عنوان اصلیترین موضوع و یکی از شعارهای اصلی دولت حل مشکل بازار سرمایه بیان شده است در دو سال اخیر تمام زوج تصمیم ها، تصمیم به ضرر بازار سرمایه گرفته شده است و این امید را از بازار سرمایه گرفته است.
ما موضوعات بسیار مهمی داریم مثل نرخ ارز. ببینید یک آزمودهای را بارها آزمودیم و بارها دیدیم نمیشود و باز هم داریم آن را تکرار می کنیم. همیشه میگوییم که ما میخواهیم دستوری نرخ ارز را پایین نگه داریم، اما این اتفاق رخ نداده است. مقایسه کنید روش فعلی را با روش سال اول در هر دو روش نرخ ارز افزایش قابل توجه داشته است و ما فقط داریم یک رانتی را از جیب صادرکننده به واردکننده منتقل میکنیم. چند نرخی داریم. نرخ بازار آزاد را به رسمیت نمیشناسیم. نرخ مبادله کوتاژ را داریم میبینیم که نرخ دیگر است، نرخ ارز نیما است. بعد این باعث شده است که هم صادرات شرکتها کاهش پیدا کند و هم صادرات بجایی که توسط تولیدکننده انجام شود توسط کارتهای بازرگانی یک بار مصرف انجام میشود و یک فاصله و یک رانتی ایجاد شده است که جذابیت کاذبی ایجاد کرده است برای فعالانی که هیچ ربطی به تولید و صادرات و بازار سرمایه ندارند.
متاسفانه این باعث شده است که اهالی بازار احساس کنند که برای بازار تصمیمات بلندمدتی که گرفته شده است کنترل غیرعادی بازار و هدایت نقدینگی به سمت و سوی دیگر است.
اتفاق دیگری که میافتد این است که ما از ابزارهایی که در اختیار ماست و هنوز اعتماد عمومی به آن وجود دارد استفاده نمیکنیم.
الان اگر شما در این موقعیت نباشید و یک آشنا و اقوام تان از شما سئوال کند که امروز بانک مرکزی اعلام کرده است که بیاید ارزتان را سپرده ارزی کنید، مطمئنم شما پیشنهاد نخواهید داد که این کار را انجام دهد. چون تصور میکنید ممکن است این ارزها را با یک نرخ ثابتی بدون سود با یک دلیلی از شما خواهند گرفت.
اما امروز یک بورس کالا داریم که در آن بخش خصوصی اعتماد کرده است. برید عدد صندوقهای سپرده طلا را ببینید. همه با هم تجمیع شدند که بورس کالا را زمین بزنند. بورس کالا محرک بازار سرمایه است. دارند به بورس کالا فشار میآورند، بازار طلاش را دارند از بین میبرند و فشار میآورند و میگویند صندوقهای سپرده طلا را تخلیه کنید. اوج از بین بردن اعتماد است.
در حالی که خود بورس کالا در اوراق سپرده طلا، صندوقهای کالایی و همچنین در خود فروش شمش طلا نشان میدهد که بخش خصوصی اعتماد جدی به بورس کالا دارد. ما هنوز یک ابزار داریم که بخش خصوصی به آن اعتماد دارد.
متاسفانه آقای دکتر برخی عرایض من مبتنی بر حضور شما در هیات دولت است و نه فقط به عنوان رئیس سازمان برنامه و بودجه است.
متاسفانه یک تفکری دارد به طور جدی به رئیس جمهور محترم و حتی جایی به مقام معظم رهبری مشورت میدهد که پتروشیمی، فولاد و صنایع بزرگ عامل گرانی و تورم هستند. طوری که آنها به ما میگویند نئولیبرال من به آنها میگویم آنها نئو سوسیالیست اند. یک گروهی که کاملا با شعار دلارزدایی دارند به صنایع مادر ما حمله میکنند و این تجربه را دارند تکرار میکنند. ما چقدر کالا را با نرخ دستوری فروختیم و بعد از چند ماه بازار رفت نقطه خود را پیدا کرد و کلی از سود تولیدکننده و بازار سرمایه به جیب واسطهها و دلالها منتقل شد. چند بار دیگر میخواهیم این را تجربه کنیم.
نکته دیگر آقای دکتر درباره این معافیتهای مالیاتی است. آقای دکتر خود شما در سازمان مالیاتی تشریف داشتید و اگر خاطرتان باشد من سر یک ماجرایی خدمت شما رسیدم. خود حضرتعالی تایید کردید که یک مجموعه معافیتهای مالیاتی که در مناطق ویژه، مناطق آزاد و مناطق محروم در نظر گرفته شده و اداره مالیات منطقهای تلاش میکنند برای اینکه عملیات مالیاتی بهتری نشان بدهند به بهانههای مختلف میآیند جلوی معافیتهای مالیاتی مثلا معافیت ماده ۱۳۲ را میگیرند، این کاملا اشتباه است. این معافیتها بخاطر زیرساختهایی است که ایجاد میشود و بعد باعث سرمایه گذاری مجدد میشود. وقتی افزایش سرمایه از محل تجدید ارزیابی که تنها عاملی بود انگیزه معافیت مالیاتی که اینها بیایند دوباره سرمایه را برگردانند به شرکتها برداشته میشود، هر سال ما باید برای آن بجنگیم. از این طرف این حل میشود، با یک تبصره ساده ایجاد سقف میآییم جلوی تمام این معافیتهای مالیاتی را میگیریم. واقعا طنز است وقتی که میآییم میگوییم سقف ۵۰۰ میلیارد تومان عملا یعنی هیچ! یعنی کسب و کارهای بزرگ را ما باید تحت الشعاع قرار دهیم.
نکته دیگر این است که آقای دکتر بازار سرمایه توسط برخی از ارکان دولت به رسمیت شناخته نمیشود. بنده به عنوان عضو شورای عالی بورس دو رئیس بانک مرکزی را یک بار سی دقیقه در جلسه شورای عالی بورس و دو وزیر صمت را دو بار یکی شان را در یک جلسه آن هم درباره خودرو دیدم. متاسفانه اصلا حضور در شورای عالی بورس را به رسمیت نمیشناسند. اینکه بانک مرکزی فضا ایجاد شده است که کاملا مخالف بازار سرمایه است، فضای خوبی نیست. اینکه بانک مرکزی بر یک اشتباهی اصرار میکند و همه فعالان بازار سرمایه هم میگویند یک ماه دیگر که بانک مرکزی قانونش عوض شود، حالا تیم جدید اگر باشد رها میکنند ارز نیما را و تیم فعلی هم اگر باشد بعدش این کار را میکند. یعنی همه میدانند که این سرکوب در واقع ادامه نخواهد داشت.
نکته آخر آقای دکتر اینکه پیش بینی پذیر بودن مهمترین عامل بازار سرمایه است. در یک دورهای رئیس دولت، رئیس بانک مرکزی وقت مردم را دعوت کرد، اما خب بعدش مدام تصمیماتی گرفته میشود بعد از اتفاق. یعنی شما آخر سال بیاید بگویید من از اول سال دیگر نرخ برق شما را میخواهم افزایش دهم. این به نوعی به نظر من غش در معامله است. شما یک کالایی را فروخته ای، سهامدار سهامدار شده است با یک عامل و فاکتوری بعدش میآیید یک قانونی میگذارید خب این سهامی که شما با یک نرخی با یک عامل پیش بینی فروخته اید اصلا این در اصل معامله محل سئوال است.
نکته آخر هم اینکه آقای دکتر نحوه انتصابات در شرکتهای اصطلاحا خصولتی که امانت مردم است بخاطر وجود ابزار غلطی به نام مسئولیت اجتماعی که اسم زیبایی دارد، ولی غلط اندر غلط است باعث شده است بسیار جذابیت سیاسی در این موقعیتها ایجاد شود و آدمهای غیرمرتبط و غیرمتخصص بدون کمترین سواد مالی یا سواد فنی مرتبط با آن رشته منتصب میشوند. از آقای دکتر نوروزی (مدیرعامل شستا بپرسید) بیش از ۸۰ درصد وقت ایشان به رد کردن توصیههای هیات مدیرهها میگذرد. آقای دکتر برخی اتفاقات تدریجی است و تصمیم گیریهای کلان میخواهد و با پایبندی به آنها اتفاق میافتد.